روزبیست‌وسوم
|لابه‌لای مچاله‌های شب قدر

من با دلیل بقیه کاری ندارم که بابت کدام ندانم‌کاری امشب التماست می‌کنند بخشیده شوند.
من حتی اگر آدم کشته بودم،‌ مال یتیم خورده بودم، تارک‌الصلاه بودم و روزه‌خواری علنی کرده‌بودم، باز مثل حالا مهم‌ترین دلیلم برای عذرخواهی از تو عبادت‌‌هایم بود!
من آمده‌ام توبه کنم از عبادت‌های چپرچلاقم. توبه کنم از عبادت‌هایی که قبلیه‌ای از آدم‌ها را در آن شریک کرده‌ام با تو. از عبادت‌های همین شبِ قدرم که قرار است من را توی چشم خودم آن‌قدر معنوی و خواستنی بکنند که یادم برود هفت‌روز آخر ماه رمضان هم من بنده‌ی تو ام نه رفیقت!



دعای روز بیست وسوم:
اللهمّ اغسِلْنی فیهِ من الذُّنوبِ و طَهِّرْنی فیهِ من العُیوبِ وامْتَحِنْ قَلْبی فیهِ بِتَقْوَی القُلوبِ یا مُقیلَ عَثَراتِ المُذْنِبین........... ای‌خدا! [به فرشته‌ها بگو با شلنگ‌آب پرفشار بیفتن به جون من و بعد با دستای خودت] بشور گناهامو. همه رو. جوری که هیچ لکه‌ای از عیب و ایراد باقی نمونه روی من. بعد به دلم یاد بده چطور از تو حساب ببره [ که دیگه هیچ غلط اضافه‌ای نکنم] ای‌که چشمات رو به روی خطاهای ما می‌بندی خدا!



*پست‌های این‌‌ خانه سه رقمی‌شد!