52 |نگارههای ماه (1)
بعضیوقتها فکری که نمیدانم چیست و از کجا آمده، بیاجازه پا میگذارد توی سرم. بیاجازه به دستم میرسد، بیاجازه کاغذ سفید زیر دستم را خطخطی میکند و بیاجازه کشیده میشود. میشود یک "نگاره".
و درست وقتی که آن فکر غریبه راهش را کج کرده و رفته، تازه یادم میافتد که نشانیاش را نپرسیدهام.
وقتی که دیگر دیر شده و من ماندهام و تنها ردپایی از آن فکر. یک "نگاره" ساده!
"نگارهها" را میگذارم اینجا. شاید به نگاه شما آشنا بیایند. شاید از لابهلای حرفها و نظرهایتان آن فکر را شناختم.
نگاره (۱)
+ نوشته شده در ۱۳۹۲/۰۳/۳۰ ساعت 20:27 توسط ماه
|