روزاول |یک‌وجب‌زیرآب
روزدوم |آرماتوربند
روزچهارم|چراغ‌مطالعه
روزپنجم |کرم‌ها
روز هفتم |ماندگاری
روز نهم |سینک

روزدهم |موشک‌زپرتی

روزیازدهم |نگاره‌های ماه

روز سیزدهم |  چروک ها

 هفدهم |مرکه

روز هجدهم | ساکت ترین مرد
روز نوزدهم | ...
روز بیستم | پیچ خوردن
روز بیست ویکم | تولد یک روضه
روز بیست و دوم |از کوچکی های روح 




روز بیست و سوم |عرف با واو اضافه 


هر چند عرف را خواند عروف و عزت و عظمت خدا را جابه جا گفت و " عذابه عظیم " را جا انداخت اما ، به گمانم امشب بزرگترین و پاکترین نسل آدم در " مرکه " او بود . محمد سیزده ساله ای که میکروفن را گرفت و سیزده فراز جوشن را بی هیچ اوج و فرودی ورنگ ولعابی خواند . 
و همه ده صیغه مجهول فراز 87 را معلوم کرد و تشدیدها را برداشت . و دست آخر ، نوبت را که به من دادند برای تمام کردن دعا ، عجیب در برابر او احساس کوچکی کردم . 




دعای روز بیست وسوم : اللهمّ اغسِلْنی فیهِ من الذُّنوبِ و طَهِّرْنی فیهِ من العُیوبِ وامْتَحِنْ قَلْبی فیهِ بِتَقْوَی القُلوبِ یا مُقیلَ عَثَراتِ المُذْنِبین . ای خدا !  در این ماه چنان از گناهان پاکم کن که  جای کوچکترین سیاهی در من باقی نمونه و عیبی نداشته باشم و به دلم هم یاد بده چطور تقوا پیشه کنه ای که چشمهات رو به روی خطاهای ما میبندی ...